File:گزارش ساواک علیه آیت الله آ میر احمد تقوی.jpg

From Wikimedia Commons, the free media repository
Jump to navigation Jump to search

Original file(893 × 1,229 pixels, file size: 145 KB, MIME type: image/jpeg)

Captions

Captions

Add a one-line explanation of what this file represents
This file, which was originally posted to Mirahmadtaghavi.com, was reviewed on 13 January 2018 by reviewer Mhhossein, who confirmed that it was available there under the stated license on that date.

Summary[edit]

Description
فارسی: http://mirahmadtaghavi.com/?p=2366

از آبان ماه سال ۱۳۵۶، در پی مرگ مشکوک مرحوم آقا سیدمصطفی، فرزند ارشد امام خمینی ره، انتشار مقالۀ اهانت‌آمیز به آن بزرگوار و قیام ۱۹ دی مردم قم، موج انقلاب اسلامی در شهرهای بزرگ و متوسط خروشیدن آغاز کرد و در سال بعد در مناطق حاشیه‌ای و دوردست‌تری چون کهگیلویه و بویراحمد نیز به تدریج نسیم آن وزیدن گرفت…

در یکی از روزهای اوایل آبان ماه ۱۳۵۷، دانش آموزان دهدشت نیز به خیابان‌ها آمده و شعارهایی بر ضد رژیم پهلوی و به پشتیبانی از انقلاب و امام سردادند. اما تعدادی از اهالی شهر که تحت تأثیر تبلیغات رژیم قرارگفته و هنوز با اهداف انقلاب آشنا نشده بودند، دانش‌آموزان را به باد کتک گرفته و به امام نیز جسارت کردند.

آقامیر احمد که در آن ایّام مشغول بنای حوزۀ علمیۀ ولی عصر عج دهدشت بودند، با شنیدن این خبر، بلافاصله دست از کار کشید و در حالی که وسیله و امکان چاپ و تکثیر عمومی اعلامیه هم در آن شهر وجود نداشت، به خط خود اعلامیه‌ای نوشت و پس از تکثیر آن به تعدادی محدود در یک مغازۀ عکاسی، دستور داد در شهر منتشر کنند و به دیگر ولایات نیز ارسال کنند. ایشان برای نشان دادن اهمیت مسئله نیز، شخصاً چندتا از آنها را به دیوار مسجد و یکی دو تا از مغازه‌ها نصب کردند.

خبر این اقدام شخصی آقا در شهر و ولایات پیچید. با توجه به شخصیت و موقعیت ایشان، چنین اقدامی از ناحیۀ وی موجی ایجاد کرد و تأثیر فوق‌العاده‌ای در تنبّه مخالفان و بیدارگری مردم و جذب آنان به انقلاب داشت.

گروهان ژاندارمری منطقه و ساواک استان این اقدام آقا را با موضوع: “پخش فتوای میراحمد تقوی روحانی مقیم دهدشت” در همان روز به مرکز منعکس کردند که تصویر آن را در زیر مشاهده می‌فرمایید.

آ میر احمد تقوی دربخشی از یادداشت‌های خود در این‌باره چنین آورده‌اند:

«حقیر به این نتیجه رسید که با نشر اعلامیه‌ای مردم شهر و سایر اهالی کهگیلویه را تشویق به تظاهرات، و مخالفان را تهدید کنم. این بود که اعلامیه‌ای قریب به این مضمون نوشتم که از اول زندگی آدم تاکنون بین هابیل و قابیل و بین ابراهیم و نمرود و بین موسی و فرعون و بین محمد و ابوجهل و بین علی و معاویه و بین امام حسین و یزید و بین خمینی و پهلوی و خلاصه بین ایمان و کفر درگیری بوده و خواهد بود و اکنون نوایی که از حلقوم خمینی بیرون می‌آید همان نوایی است که از حلقوم ابراهیم و موسی و محمد و علی و حسین بیرون می‌آید و هرکس از اهالی کهگیلویه بخواهد با این نوا مخالفت و مقابله نماید در زمرۀ نمرودیان و فرعونیان و یزیدیان محسوب می‌شود و اگر با این حالت بمیرد به جنازۀ او نماز خوانده نمی‌شود.

بعد از نوشتن و تکثیر اعلامیه از راه فتوکپی، صبح زود آنها را به تیر برق‌ها و سر چهار راه‌ها و دَرِ مغازه‌ها و مسجد چسبانیدم و خودم با یکی دو مغازه که ارتباط و حساب داشتم حساب و ارتباط خود را قطع کردم و با هر که برخورد می‌کردم از اهل بازار، خود را بسیار عبوس و خشمگین جلوه می‌دادم.

یکی دو روز بیشتر از نشر اعلامیه نگذشت که اهل اهالی بازار یک یک و دُو دُو نزد ما می‌آمدند، بعضی اقدام علیه تظاهرات را انکار و بعضی به واسطۀ نادانی و اظهار ندامت و توبه خود را تبرئه می‌کردند و من هم می‌پذیرفتم. تا اینکه در نهایت سردمداران قوم، خود را تنها دیده، آنها نیز آمدند، یکی از آنها بعد از آنکه نشست -البته نشستگاه ما روزها در محل کاربنائی مدرسه بود، بنّا و کارگرها کار می‌کردند و ما هم بر کار آنها نظارت داشته و هم مراجعین را همان جا می‌پذیرفتیم- بعد از اظهار ندامت و نادانی بلند شد که بیاید دست به دست حقیر بدهد که از این به بعد هر چه فرمودید انجام می‌دهم، گفتم چون شنیدم شما به آقای خمینی توهین کردید تا توبه نکنید با شما مصافحه نمی‌کنم. بعد از بلندشدن سرجای خود نشست و گفت توبه به زبانم بگذار. ماهم جملاتی مشعر بر پشیمانی و توبه تلقین وی کردیم.

همان روز بنا شد که فردا از مردم دعوت به عمل آمده تا در مسجد تجمع کنند. روز بعد از آن، تجمع انبوهی در مسجد صورت گرفت و حقیر طی سخنانی مبنی بر نکوهش از مخالفت با تظاهرات و کناره‌گیری از انقلاب، و تشویق مردم به وحدت و شرکت در انقلاب، مخالفان دیروز را با فرهنگیان تظاهرکننده در یک خط قرار داده و همان چماق به دستان دیروز شعارگویان امروز شدند و همه با هم با شعار درود بر خمینی از مسجد بیرون آمده و تظاهرات کردند.»


منبع: ژاندارمری دهدشت

تاریخ وقوع: ۵۷/۸/۴

موضوع: پخش فتوای میر احمد تقوی روحانی مقیم دهدشت

روحانی فوق الذکر در مورخۀ ۵۷/۸/۴ فتوائی به نفع خمینی مبنی بر اینکه کسانی که به او فحش و ناسزا بگویند در حدّ کفر به پیغمبر اکرم و سوختن قرآن مجید است نوشته، و در بین اهالی دهدشت توزیع نموده است.

نظریۀ شنبه – نظری ندارد.

نظریۀ یکشنبه – نوشتن فتوائیۀ مزبور توسط شیخ میر احمد تقوی مورد تأیید است. یک نسخۀ فتوکوپی فتوائیۀ مزبور جهت استحضار به پیوست تقدیم میگردد. به نظر میرسد چون بعضی از مردم عامل این ناآرامی ها را در کشور از جانب شخص خمینی میدانند به او ناسزا میگویند. لذا فرد مورد بحث اقدام به نوشتن چنین فتوائی نموده است.

نظریۀ سه شنبه – نظریۀ یکشنبه مورد تأیید است.

نظریۀ ۱۸/هـ – نظریۀ سه شنبه مورد تأیید است.

طبقه بندی حفاظتی: خیلی محرمانه
Date
Source http://mirahmadtaghavi.com/?p=2366
Author mirahmadtaghavi.com

Licensing[edit]

w:en:Creative Commons
attribution share alike
This file is licensed under the Creative Commons Attribution-Share Alike 3.0 Unported license.
You are free:
  • to share – to copy, distribute and transmit the work
  • to remix – to adapt the work
Under the following conditions:
  • attribution – You must give appropriate credit, provide a link to the license, and indicate if changes were made. You may do so in any reasonable manner, but not in any way that suggests the licensor endorses you or your use.
  • share alike – If you remix, transform, or build upon the material, you must distribute your contributions under the same or compatible license as the original.

File history

Click on a date/time to view the file as it appeared at that time.

Date/TimeThumbnailDimensionsUserComment
current19:23, 11 January 2018Thumbnail for version as of 19:23, 11 January 2018893 × 1,229 (145 KB)Sesatamo (talk | contribs)User created page with UploadWizard

There are no pages that use this file.

Metadata